30/خرداد/1361
قرارگاه قدس: گزارشی دریافت نشده است
قرارگاه فجر؛ تیپ امام سجادعلیهالسلام: 1ـ بنا بهگزارش واصله برادران جهت شناسایی در حدود مختصات 08ـ16جلو رفتند و قبل از رسیدن به میدان مین دشمن، با آتش شدید خمپاره، آر.پی.جی11 و منورهای دشمن روبهرو شدند و قبل از شناسایی بهعقب برگشتند.
2ـ در مختصات 14ـ16 برادران پس از عبور از سیمخاردار نوار مرزی، قبل از رسیدن به میدان مین دشمن متوجه شدند که در جلو میدان، مینهای تلهای کار گذاشته شده است. این مینها در شبهای قبل مشاهده نشده بود و به تازگی کاشته شدهاند.
قرارگاه فتح: گزارشی نرسیده است.
قرارگاه نصر: تیپ 31 عاشورا: 1ـ 4 دستگاه بیلمکانیکی دشمن در منطقه سمت چپ پاسگاه بوبیان بهصورت غیرفعال دیده شد. فعالیت مهندسی دشمن در شبها ادامه دارد.
2ـ رفتوآمد تدارکاتی دشمن و تعویض نیرو کمافیالسابق ادامه دارد.
3ـ دشمن بهطور مرتب میدانهای مین خود را تقویت میکند.
تیپ امام رضاعلیهالسلام: 1ـ آتش دشمن از بعدازظهر 28/3/1361 تا ساعت 2200 با انواع خمپاره روی نیروهای اسلام ادامه داشت.
2ـ فعالیت مهندسی دشمن در مواضع مقابل نیروهای اسلام بهوسیله تعدادی کمپرسی که مشغول خالی کردن خاک بودند، مشاهده شد.
3ـ 6 دستگاه تانک بهنیروهای زرهی دشمن در منطقه افزوده شده است. همچنین دشمن در پشت میدان مین خود، مبادرت بهاحداث سنگرهای انفرادی و اجتماعی برای نیروی پیاده کرده است.
پیوست الف گزارش نوبهای شماره 45 تاریخ 30/3/1361
قسمتی از سخنرانی صدامحسین در تاریخ 30/3/1360 که طبق معمول پس از توجیه جنایات خود، در مورد جنگ چنین گفته است:
میخواستند مردم را بکشند. میخواستند پیر و جوان ما را قتلعام کنند. میخواستند عراق را تجزیه کنند. ای مردم! این بود آنچه که میخواستند بکنند. شما پیروز شدید ای قهرمانان عراق. و در این راه شهداء زیادی دادید. این شهداء را در راه دفاع از عراق و استقلال عراق، نهضت عراق و مردم عراق دادید. ولی این را بدانید که آنها بیشتر از ما تلفات داشتند. این را بدانیدکه این جنگ شما یک جنگ ناسیونالیستی نیست بلکه در راه آرمان ملت عرب میجنگید.
و اما شما ای فرزندان ملت عرب، شما جنگیدید، پیروز شدید و مسیر تاریخ را عوض کردید. شهدای شما بههدر نخواهند رفت بلکه برگی از تاریخ عرب را بهخود اختصاص خواهند داد. جنگی که شما شروع کردید، ادامه نهضتهای عراق و برای تأمین آزادی عراق و تأمین نفت منطقه و تصفیه جاسوسان در منطقه بود.
ای مردم غیور عراق، دلایلی که برشمردیم، دلایلی بودند که ما را بهجنگ با ایران واداشت. و ما مواضع صلحآمیزی که اتخاذ کردیم، در تمام موقعیتها، از موضع مسؤولیت و قدرت است و از موضع منطق و دلیل و بهخاطر مسؤولیتی است که در قبال عربیت و مردم داشتیم و بهخاطر مسؤولیتی که در قبال غیرمتعهدها داشتیم، با کمال اخلاص آمادهایم که در اجلاس آینده، مسؤولیت اداره آن برعهده ما باشد.
بهخاطر شروع جنگ در جنوب لبنان بهدست صهیونیستها بود که هیأت صلح اسلامی، خواستار توقف جنگ ایران و عراق شد. ما به این ندا پاسخ مثبت دادیم و اطلاعیه مجلس شورای انقلاب، دلیل بر آن است(10 حریزان) که عبارت بود از آتشبس و عقبنشینی پشت مرز بینالمللی که تصمیم را بهعهده کنفرانس کشورهای اسلامی و سازمان بینالمللی(شورای امنیت) و کشورهای غیرمتعهدها بگذاریم ولی رژیم ایران این را رد کرد و بهجنگ ادامه داد.
ای برادران، عراق مردانه و شجاعانه جنگید و ما محتاج آن نیستیم که بگویند عراق شجاعانه جنگید. ما خودمان را مسؤول دیدیم که این اطلاعیه را بدهیم و فرصتی به دشمن داده باشیم و جلوی بهانهگیریهای او را گرفته باشیم و توطئهها علیه عراق را خنثی کنیم، که یکی از بزرگترین آنها حمله صهیونیستها به لبنان میباشد که ما فعلاً مشغول جنگ میباشیم و ایران بر جنگ اصرار دارد. این خواست رژیم [ امام ] خمینی است که عراق را در جنگ نگاه دارد تا نقشههای اسراییل عملی شوند.
ای فرزندان عراق و ای ملت غیور عرب و ای رزمندگان شجاع، مسؤولیت ما در قبال این مردم و کشور و توطئههایی که علیه عراق و ملت عرب در این موقعیت خطرناک صورت میگیرد(با همدستی ایران و اسرائیل و دیگران که بعضی آنها از عربها نیز هستند) که ما را بهاتخاذ این تصمیمها وامیداشت و علیرغم اینکه ایران بیانیه مجلس شورای انقلاب را رد کرد، با این حال مجلس شورای انقلاب مقرر کرد ابقاء در اجرای مفاد همان بیانیه. اضافه میکنیم که نیروهایمان را از خاک ایران بیرون خواهیم کشید، در کوتاهترین مدت. یعنی 10 روز که از امروز آغاز میشود و ما کوششمان را با هیأتهای صلح خواهیم کرد. این بیانیه را به این خاطر صادر میکنیم تا بهانههای بزرگ از بهانههای ایران را پاسخگو باشیم.
ما میدانیم که بین رژیم ایران و بعضی از دولتهای عربی و اسراییل و اشغال لبنان از طرف آنها، رابطهای وجود دارد. برماست که این توطئه را نابود کنیم. البته بعضی از برادران عرب، ما را از نظر اقتصادی و سیاسی کمک کردهاند که کمکهای آنها را در میدانهای نبرد کاملاً مشاهده کردیم. یکی از بهانههایی که حامیان کشور ایران و یا کشورهایی که در کمک بهما تردید داشتند، این بود که عراق به قسمتهایی از خاک ایران تجاوز کرده است. ما این بیانیه را جهت از بین بردن این بهانهها صادر کردیم، ضمناً بهخاطر مسؤولیتی است که در قبال کشورهای غیرمتعهد و در رابطه با اجلاس آینده این حرکت و تضعیف نقش عراق داشتیم. در این رابطه، ما معتقدیم که این بیانیه گام بزرگی است در ایجاد رابطه با نیروهای خیر ایرانی که با جنگی که رژیم [ امام ] خمینی علیه عراق آغاز کرد مخالفت کردند و سعی در ایجاد رابطه با عراق و کشورهای عربی در آینده دارند.
بله برادران، اینها بود دلایلی که ما این بیانیه را صادر نمودیم.
ای مردم رزمنده عراق و ملت عرب، آنچه را که باید در نظر داشته باشیم و مورد توجه قرار دهیم، این است که رژیم ایران، یک رژیم توسعهطلب و متجاوز است که ما باید منتظر باشیم و متوقع باشیم که ایران، وارد خاک ما خواهد شد. این نیاز بهفداکاری و صبر زیاد دارد، برای اینکه بهیاری خداوند برای همیشه طمعکاران را دفن کنیم.
همانا مردم عراق قادر است، همانگونه که تاریخ قدیم و جدید شاهد بر این است که از وطن دفاع کرده و در این 21 ماهه جنگ، ارتش ما از عراق، در داخل خاک ایران دفاع کرد. هدف اصلی ما تصرف زمین نبود بلکه از بین بردن و نابودی غریزه جنگطلبی بود.
و اما اکنون بهبعد، نیروهای ما در مرز باید بدانند که کوچکترین عقبنشینی باعث ورود نیروهای دشمن بهخاک عزیز عراق میباشد. از یاد نبریم که شهرهای ما مانند بصره، میسان، خانقین و پنجوین چند کیلومتری بیشتر با مرز فاصله ندارند و هر حملة ایران خدای ناکرده باعث تبدیل جنگ بهداخل خاک کشور عزیزمان خواهد گشت. اگر در خاک ایران میجنگیدیم، فقط شهید میدادیم و ادوات جنگی را از دست میدادیم و اما اکنون با ورود نیروهای دشمن بهخاکمان، خسارتهایمان اضافه میگردد. دشمن شهرهایمان را زیر آتش میگیرد و به زنان و کودکان و پیرمردانمان رحم نمیکند و آنها را خواهد کشت و این است هدف واضح دشمن.
یک سرباز عراقی که در خاک ایران برای دفاع از عراق دلاورانه جنگید، اکنون باید با روحیهای ده بار مضاعف آن روحیه بجنگد. چرا که از کشور و خاک و ناموس و زن و بچه و کودک و عزیزش دفاع میکند. اگر ایران وارد خاک عراق شد، ذره ذره خاک ما نیزهای بر سینه آنها و شمشیری بر چشمشان خواهد بود.
این وظیفه رهبر یک مملکت است که مردمش را در جریان امور مملکت قرار دهد و وظیفه فرد فرد آنها را گوشزد نماید. اینها وظیفه مردان و زنان عراق است که برشمردم و من هم یکی از همین مردم هستم که به روحیهتان آشنا و دردتان را لمس میکنم، بقیه تشویق است.
پیوست ب گزارش نوبهای شماره 45 تاریخ 30/3/1361
خلاصه بازجویی از سیدمحمد سیدعباس موسوی که در تاریخ 29/3/1361 ساعت 19:00 در شرق طلاییه جدید خود را بهنیروهای اسلام پناهنده کرد. نامبرده جمعی گروهان 5 گردان 3 تیپ 25 لشکر 6 بوده و در بازجویی اظهار داشته است که:
1ـ معلم کلاس ششم ابتدایی در مدرسه عرفات بودم.
2ـ طریقه خدمت ما به این صورت بود که بهعلت وابسته بودن به حزبالدعوه استان، از ما دعوت بهعمل آمد. در جلسهای با حضور صدام از ما خواستند که داوطلب خدمت بشویم. فقط یک نفر حاضر نشد که بعد از اذیت کردن، او هم راضی شد و همه داوطلب خدمت شدیم. عدهای که با هم آموزش میدیدیم 300 نفر بودیم که یک ماه در پادگان تاجی بغداد، آموزش دیدیم. ابتدا ما را وارد تیپ 32 که در شوش ضربه خورده بود، کردند اما بعد ما را از آن جدا کردند و آن تیپ را بهشمال(سرپلذهاب) بردند.
3ـ از نظر روحی، هیچکدام رغبتی به جنگ نداشتیم.
4ـ اکنون حدود 50 روز است که در خدمت هستم. 30 روز آن صرف آموزش شده، 7 روز در نشوه بودیم و بقیۀ آن را در جبهه بودیم.
5ـ از نشوه تا خطمقدم 3 خاکریز هست؛ اولی بعد از 11 کیلومتر از نشوه و دومی، 13 کیلومتر از خاکریز اول و سومی خطمقدم است. پشت خاکریز دوم در حال کندن کانالی هستند که عرض آن 500 متر بوده و قرار است که بعد از اتمام کار آن، نیروها بهپشت آن بروند و مستقر شوند.
6ـ محل استقرار یگان ما در پشت خاکریز دوم بود. هنگام عبور من در خطهای پشتی تانک دیدم. در هر 2 یا 4 کیلومتر کمی تانک مستقر است. اما در خطمقدم، تانکهای زیادی بههمراه نفربر و نفرات مستقر است که احتمالاً تیپ 56 زرهی از لشکر 60 هستند که با تیپ 25 ادغام و در خط دوم، گسترده شدهاند. مقداری از آنها(تیپ 25) که من جزو آن هستم، بهعنوان پشتیبانی در خاکریز دوم مستقر است. محل استقرار واحد ما در 2 کیلومتری پشت خاکریز دوم و 13 کیلومتری سمت راست جاده است وآتش توپخانه نیروهای ایران بهما میرسد.
7ـ تیپ 11 و 9 پیاده که گارد مرزی هستند، بههمراه تیپ 94 که نمیدانم از کدام لشکر است، بههمراه این نیروها گسترده شدهاند. همچنین بهجز تانک، ماشینهایی که هر کدام 4 موشک ضدتانک حمل میکنند(احتمالاً جیپ)، مستقر هستند.
8ـ بین خاکریز دوم و سوم توپهای سنگین(لولههای بلند) هست، بهاستعداد 6 قبضه. در شرق همین توپها هم 6 قبضه توپ سبک دیدهام.
9ـ جاده نشوه که آسفالت است، ارتفاعی حدود 4 متر دارد.
10ـ فاصله خطمقدم تا کانال 50 متری، 4 کیلومتر است. 200 متر قبل از کانال، خط دوم است.
11ـ خاکریز مقدم روبهروی الاسیود(طلاییه جدید) قرار دارد.
12ـ مقر فرماندهی تیپ ما(تیپ 25) حدود 4 کیلومتری جلوی خاکریز دوم و 8 کیلومتری سمت راست جاده نشوه قرار گرفته است.
13ـ سلاح گروهان ما سبک است؛ 20 قبضه آر.پی.جی.7 (تیربار) و بقیه کلاشینکف. فرمانده گروهان 5 غازی فیصل نام دارد که درجه حزبی(سروان افتخاری) دارد. درجه نظامی نیز دارد. یک نفر هم همراه دارد بهنام ستواندوم عبدالله.
14ـ فرمانده گروهان2 سرهنگدوم است که نامش را نمیداند. فرمانده تیپ 25 سرهنگتمام است و نامش را نمیداند. فرمانده لشکر 6 سرتیپ است و نامش را نمیداند.
15ـ روحیههای نظامیان، خراب است. وضع غذا و آب هم قابل تحمل بود. مثلاً یکبار 3 روز برای ما آب نرسید.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد