حسین همدانی[1]:
من با حسن باقری در طراحی عملیات فتحالمبین آشنا شدم. بنده در تیپ 27 حضرت رسول(ص) در خدمت برادر احمد متوسلیان بودم. عملیات فتحالمبین عملیاتی بود که نیروهای مسلح ایران بعد از یک دوران پدافندی و پس از چند عملیات، به خود جرأت دادند تا در عملیاتی با وسعت بسیار زیاد در یک منطقة حساس با دشمن متجاوز دست و پنجه نرم کنند.
اگر بخواهیم نقش فرماندهان را در عملیات فتحالمبین بشماریم، قطعاً و یقیناً نقش سردار حسن باقری برجستهتر از همه است. چون تراوش فکری حسن باقری بود که با آن دید وسیع و تیزبینی که داشت، بهعنوان مشاور و یک کارشناس عملیاتی در کنار فرماندة کل سپاه، یک چنین عملیات بزرگی را بهوجود آو
حمید تقوی[1]:
چند روز قبل از شروع جنگ، درگیری مرزی شروع شد. ما در محور بستان بودیم. هنوز ژاندارمری مستقر بود. یک تیپ از ارتش هم در سوسنگرد حضور داشت. با آنها جر و بحث میکردیم که جلوتر بایستید. سروانی به نام مهرآرا چهار تانک چیفتن در اختیار داشت. عراقیها چهار گلوله میزدند ما هم چهار گلوله میزدیم. ساعت 12 تعطیل میکردیم و هر دو طرف عقب میرفتیم و این برنامه دوباره ساعت 3 بعدازظهر با تیر کلاش [کلاشینکف] شروع میشد. یک روز، دو هواپیمای میگ عراقی بالای سر ما آمدند. آنها در سطح خیلی پایین پرواز میکردند. بچهها با کلت به آنها شلیک میکردند. آنها برای عکسبرد
خلیل سبحانی[1]:
من با شهید غلامحسین افشردی در یک محله زندگی میکردم و از سالهای 46-45 او را میشناختم. ایشان 10سالی از من کوچکتر بود و از نوجوانی در مسجد صدریه فعالیت میکرد. ما در این مسجد به کارهای فرهنگی میپرداختیم. از جمله آنها برگزاری جشنهای بزرگ میلاد حضرت بقیهالله(عج) بود. برگزاری این جشن در آن محله سابقۀ طولانی داشت و اکثر مردم به آنجا چشم دوخته بودند. در همان زمان به فکر تأسیس یک کتابخانه افتادیم. یک اتاق 3 در4 برای این کار آماده کردیم. برادری به نام رستمی، مسئول داستانگویی برای نوجوانها بود. داستانهای پرمحتوا را پیدا میکرد و ارائه میداد. شهید ا
رحیم صفوی[1]:
تقریباً سه هفتهای از جنگ تحمیلی میگذشت که شهید یوسف کلاهدوز، قائم مقام فرماندهی کل سپاه از تهران با من در سنندج تماس گرفت و گفت: «با شناختی که از تو دارم بهتر است به خوزستان بروی، آنجا به وجود تو بیشتر احتیاج است.»
آن موقع فرماندۀ عملیات سپاه کردستان بودم. شهرهای اصلی منطقۀ کردستان را از وجود ضدانقلاب پاکسازی کرده بودیم؛ شهرهایی مثل سنندج، دیواندره، سقز، بانه، سردشت و محورهای مواصلاتی بین مرکز استان کردستان با این شهرها. ازجمله آزادسازی مریوان که آن زمان فرماندهاش حاجاحمد متوسلیان بود. برادر رسول یاحی را بهعنوان فرماندۀ جدید معرفی کردم. با حدود 120 نفر
رسول کمال[1]:
عملیات فرمانده کل قوا در 21 خرداد 60، فردای عزل بنیصدر انجام گرفت. نامگذاری این عملیات هم به همین دلیل بود. علیرغم اینکه سردار رحیمصفوی فرماندۀ عملیات بود حسن باقری برای کمک به آقای صفوی بهطور مستقیم حضور پیدا کرد. این عملیات از عملیاتهای موفق بود که سپاه به پشتیبانی آتش توپخانة ارتش انجام داد و از ابعاد مختلف، بهخصوص موقعیت زمانی و مکانی و فشاری که به دشمن وارد آمد، خیلی اهمیت داشت. دشمنی که تا چند هفته قبل از آن ادعا میکرد که خوزستان را از ایران جدا میکند و جلوتر از دارخوین، در غرب کارون پدافند کرده و از طرفی، آبادان را به محاصرۀ خود در آورده حالا پشت بهمن&zw